شعر معاصر

شعر معاصر

اشعار متین اسماعیلی
شعر معاصر

شعر معاصر

اشعار متین اسماعیلی

پیله


گورستانیست در سرم

از تمام خاطره های نیمه جان

که هر روز باید

بیرونشان بیاورم

در آغوششان بگیرم

برایشان اشک بریزم

 و دوباره به خاک بسپارمشان

چگونه به قلب تو باز گردم؟

مگر

هیچ پروانه ای

دوباره به پیله اش باز خواهد گشت!

بگو

چقدر حواسم را پرت کنم

از این گوشه به آن افق های دور دست

که تویی؟

دلت که با من نباشد

فرقی نمیکند

تمام اتاق های جهان

 آبستن تنهایی میشوند!

باید خیالی ببافم

برای این همه تنهایی

تا سردشان نشود در زمستان نیامدنهایت

نه!

 قرار نیست

هیچ پروانه ای دوباره به پیله اش باز گردد

 

#متین_اسماعیلی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.